یک پوسته شفاف . . .

تفکرات و مغزم داره انگار وارد مرحله جدیدی میشه . . .

دیدگاهام. . . تحلیل هام . . . سکوت هام . . . شنیدن هام . . . نوشته هام . . . طراحیام . . . تمریناتم . . . خودم . . .

انگار همه چیز به یه شکلی عجیب . . . تغییر دارن میکنن. . .

از درون یک هرج و مرج بزرگ . . . به سمت پوسته بیرونی در حال حرکت هستش به همراه حجم بزرگی از اطلاعات و تفکرات . . .

سرعتش بیشتر شده . . . روزا . . .رفت و آمد آدم ها . . . فقط تنها چیز ثابت اَژدهای خشمگین ارغوانی و آتشینم هستش که کنارم همیشه هست . . .

The JokeR

[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ ] [ 2 ] [ The JokeR ] [ ]
هرج و مرج . . .

شناور در میان نت های موسیقی ساخته شده از هرج و مرج . . .

سوار بر اَژدهای ارغوانی و آتشین . . .

حمله به سمت دنیایی ناشناخته . . .

دنیایی پس از، از هم گسستگی های مغزی . . .

The JokeR

[ یکشنبه ۱۱ دی ۱۴۰۱ ] [ 22 ] [ The JokeR ] [ ]
آن اَژدهای خشمگین . . .

نمی‌دونم چند روز شده . . .

فقط می‌دونم تغییر رو دارم حس میکنم . . .

پر از خشمم فقط . . .

خیلی چیزا کشف کردم . . .

ولی کسی نیست باهاش حرف بزنم . . .

یعنی با بقیه هم حرف نمی‌زنم چون دلیلی نداره وقتی کسی حرفتو متوجه نمیشه چیزی بگی . . . چون فقط ناراحتشون می‌کنی . . . حتی اگه برای خوبی خودشون باشه . . .

وارد دنیایی شدم . . . که میتونم بگم قوی ترین و بزرگترین و خشمگین ترین اژدهامو سوار شدم . . .

اینکه به کجا می‌خوام برم ؟ نمی‌دونم . . .

روزی نیست که فریاد های بلند نکشم از سر خشمم. . .

و این خشم فرو نخواهد ننشست . . .

چون آن منم . . .

آن اژدهای خشمگین و آتشین . . .

The JokeR

[ جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ] [ 21 ] [ The JokeR ] [ ]
جاده تاریک . . .

افسار گسیخته . . .

سُم به زمین . . .

آتش در نفس . . .

با نگاهی به پشت . . .

سکوت کرد . . . آری سکوت . . .

نیامد . . .

. . .

به تنهایی در تاریکی . . .

با باوری متفاوت . . .

می تازد در تاریکی شب . . .

The JokeR

[ جمعه ۹ دی ۱۴۰۱ ] [ 13 ] [ The JokeR ] [ ]
من خیلی بد هستم . . .

و من غرق و غوطه ور در سیاهی آسمانی که نمیدانم کجاست . . .

JokeR

[ یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ ] [ 14 ] [ The JokeR ] [ ]
به کجا ؟

و آنگاه با دردی خاموش . . . 

دردی که درمانش در آن نقطه نوری در انتهای این دره تاریک است 

پیش میرویم . . . 

به امید رسیدن به نور . . .

نوری در از شعف و زیبایی . . . 

اسب سیاه من با نفس های آتشین . . . 

دره را روشن میکند . . .

صدای باد می وزد در گوشم . . . 

و آن مار میپیچد در دور گردنم . . . 

ما میرویم به سمت نور . . .  

میگوییم اگر اسب از تشنگی نمیرد حتما می رسیم . . . 

میگوییم اگر مار حلقه دور گردنم را محکم‌تر نکند زنده می مانم و حتما می رسیم . . .

تاریکی و آتش و باد و صدای فش فش مار و ضربه های سم های اسب سیاه من بر زمین . . .  موسیقی ساخته که در پیش زمینه ذهنمان نقش بسته . . . 

نگاهی به اطراف می اندازم . . . اسب خود را و آن ماری که بر دوشم و گردنم حلقه زده . . . این است زندگی ؟ 

 

The JokeR

[ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۰ ] [ 17 ] [ The JokeR ] [ ]
ما ۳ تا . . .

در دره ای تاریک و عمیق . . . 

بهمراه ماری سیاه با چشمانی قرمز  بر دور گردنم . . . 

سوار بر اسب سیاهی با نفس های آتشین می رویم . . . 

هر سه گمشده ای در دنیا های مختلف هستیم . . . 

تا در این دره تاریک به همراه هم پیش به سوی اعماقی نا پیدا می رویم . . . 

تا زمانی که شاید مار دلش خواست حلقه دور گردنم را سفت کند . . . 

یا اسب سیاهم دیگر راه نرود و دلش بخواهد به زیر خاک در خوابی سنگین برود . . . 

و همچنان به دنبال جایی نامشخص . . .  شاید . . . شاید . . . شاید . . .

[ چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ ] [ 23 ] [ The JokeR ] [ ]
سوختن . . . نساختن . . .

میگن آدمها وقتی رویایی نداشته باشن دیگه زنده نیستن . . . 

حالا میفهمم رویا نداشتن یعنی چی . . . 

میفهمم یعنی چی وقتی رویا نداشته باشی یعنی چی . . . 

یعنی وقتی دیگه نخوایی/نتونی رویاپردازی کنی  مغزت میسوزه . . . دقیقا بخش رویاپردازیت میسوزه . . .  کل رویا و فکرم شده یه دره تاریک و یه مشعل و یه اسب سیاه و یه مار دور گردنم . . . 

چرا تموم نمیشه زندگی . . .  چرا آدمها تموم نمیکننش . . . یکی نیست بیاد دکمه دور تندشو بلد باشه بزنه و بیوفته رو دور تند همه چی . . .

[ جمعه ۱ مرداد ۱۴۰۰ ] [ 21 ] [ The JokeR ] [ ]
سرگردانی . . .

من دگر نه آن جسمم که به ایستم . . .

و نه آن روحم که بدرخشم . . . 

من همان روح سرگردانم . . . 

که سوار بر اسب سیاه . . . 

با نفس های آتشین . . . 

و جرقه ها از سم کشیدن بر زمین . . .

در میان آن شلوغی سردرگمم . . .

آری من همان روح سرگردانم که باورش از این دنیا با کوله باری پر رفته است . . . 

 

 

The JokeR

 

[ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۰ ] [ 22 ] [ The JokeR ] [ ]
مرگ روحی..

ادامه مطلب

[ دوشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۰ ] [ 20 ] [ The JokeR ] [ ]
پوکر:|

ی مدتیه انگار هیچی در نگاهم قشنگ نیست

همه چی زشت شده در نظرم

ذوقی برای هیچی ندارم دیگه

وقتی که قشنگ ترین وفوق العاده ترین و منحصربفرد ترین چیزی رو ک داری ازت میگیرن دیگ هیچی برام قشنگی نداره هیچــــی. . .

نگاهم به همه چی ی نگاه پوکرمانند شده:|و شاید شاید ی وقتایی  لبخند تلخ زورکی

هـــــــــــــــــــــــــوم. . .

 

 

[ جمعه ۱۸ تیر ۱۴۰۰ ] [ 17 ] [ The JokeR ] [ ]
در دره ای تاریک . . .

چقدر در میان ستاره های این شب تاریک 

تنها و غمگین می گذریم 

سوار بر اسبی سیاه با نفس های آتشین . . . 

برگشته از جنگی که تنها بازمانده اش من و اسبم

و ماری که در دوره گردنم با آرامشی غمناک پیچیده . . . 

به گویی هر از گاهی از سر خواستنش حلقه دور گردنم را تنگ تر میکند . . . 

هر ۳ به یک فکر در دره ای تاریک میرویم . . . 

به اتفاقات گذشته دیروز می‌نگریم . . . 

چگونه زنده مانده ایم . . . چه شد ؟ 

لحظات کوچک برق آسا از ذهن هر ۳ مان میگذرد . . . 

ضربه های خشمگین ساعقه های آتشین . . . 

همچنان اسب سیاهم نفس های آتشین داشت . . . 

بی هدف می‌رفتیم . . . 

تصاویر حقیقی دیروز بر روی چشمان مار حک شده بودند . . . 

و همچنان از سر شیطنت مار گونه اش حلقه دور گردنم را کمی تنگ تر میکرد . . . هر دفعه تنگ تر . . .

 

[ سه شنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۰ ] [ 14 ] [ The JokeR ] [ ]
اقیانوس درون . . .

قدم زنان در پستوی ذهنم به دور از هر غم و مشکل و ناراحتی می روم . . . 

می خواهم پرواز کنم . . . اما نه در آسمان . . .

بلکه مانند ماری عظیم الجسه در اقیانوسی پهناور و طوفانی . . .

از درون اعماق به بیرون سر باز زنم . . .

ویران کنم هر آنچه که ساختم و وجود دارد . . . 

این طوفان و تلاطم ذهنی من . . . 

در عمیق ترین نقطه های تاریک وجودم در طغیان هستند . . . 

و من در پوسته خارجی خود به نام انسان در حال قدم زدن بر روی زمینی خشک و خاکی هستم . . . 

پوسته ای متکبر و قدرت طلب، پوسته ای فنا پذیر و فراموشکار . . .

آری من در درونم خشم مهربانی زیبایی و تاریکی را دارا هستم . . . 

می خواهم پرواز کنم بر فراز اقیانوس های تاریک و طوفانی . . .

سر و دم غول آسای خویش را بکوبم بر کشتی های بزرگی که در حال عبور هستند . . .

بشکافم ناوهای جنگی عظیم الجثه را با تک ضرب دم خویش . . . 

و در تمامی اقیانوس تاریک درونم پرواز کنم . . .

به سمت عمیق ترین قسمت های درونم شیرجه بزنم . . .

آنجا که موجوداتی در اعماق تاریکی می خزند و پرواز میکنند . . . 

با صداهایی سوسو مانند و نفس هایی آتشین . . . 

در عمیق ترین قسمت های وجودم در زیر اقیانوس های درونم . . .

و ناگهان با تمام قدرت و درد ها و زخم ها به سمت سطح اقیانوس به حرکت در آیم . . . 

و روزی سر باز خواهم زد و از پوسته خارجی خارج خواهم شد و این من متکبر را نابود خواهم ساخت . . . 

و بعد از آن من به سمت درون اقیانوس متلاطم و طوفانی خودم غرق خواهم شد . . . 

در جایی که زیر صخره های آن نوری وجود ندارد آرام خواهم گرفت . . .

جایی که از آن آمده ام . . . 

و در انتها در آغازم پایان خواهم یافتم . . .

 

 

The JokeR

 

[ دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 1 ] [ The JokeR ] [ ]
پنج ماه

فردا میش پنج ماه،پنج ماه ک من با عزیزدلم اشناشدم😍

پنج ماه که میشناسیم همو اما به اندازه ی پنجاه سال که انگار همو میشناسیم.مگه نه؟

خیلی عجیب برام خیــــــلی،این همه عشق این همه دوست داشتن این همه شناختن توپنج ماه واسم عجیب...اونم بدون اینک حتی یک بار همو از نزدیک.....

ازت ممنونم که خوب بودن و خوب و خوب تر شدن و یادم دادی ازت ممنونم که در بدترین شرایط هم،لحظه ای دوست داشتنت نسبت به من کم نشد ازت ممنونم که همیش در مقابلم صبوری کردی ازت ممنونم که درکم میکنی 

خودت یادم دادی که آدم باید واس اتفاقای خوب تشکر کنه.

تو بهترین اتفاق زندگی منی وخواهی بود پس ازت ممنونم که شدی بهترین اتفاق زندگیم😍

عزیزدلــــــــم اصلانمیدونم چطور بیانش کنم چطور بنویسمش...

اما فقط میتونم بگم پنجمین ماهگرد اشناییمون مبارک♥🐣

خیلی دوســت دارم شیشه عمرم♥

پر از حرفم 

پراز فریاد

پر از گله 

اما....

مراقب قلب من باش...تمام وجودت،عشقت یه ریشه یه محکمی درست کرده دور قلبم که هیچی نمیتونه تکونش بده وفکر کردن به این آرومم میکنه ودردامو تسکین میده.

 

 

 

 

[ یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 20 ] [ The JokeR ] [ ]
سوسو ستاره ها . . .

در شب و در جاده . . . 

بی انتها و تاریک . . .

آسمان و پهناور . . .

ستاره و سو سو ها . . .

میروم همچو سورای بر اسب . . .

اسبی سیاه . . . 

با سمهایی که در تاختن جرقه بر زمین میزند . . . 

آتش از بینی ش جای نفس . . .

زینی چرمین به چرم مار . . . 

می‌تازیم در شب و در جاده . . . 

بی انتها و تاریک . . . 

آسمان و پهناور . . . 

ستاره و سوسوها . . . 

کوله باری خالی از زندگی . . . 

مقصدی نامعلوم . . . 

روحی سرگردان . . . 

سوار بر اسبی سیاه و اصیل . . . 

با سمهایی جرقه زنان . . . 

نفسی از آتش . . . 

زینی از چرم مار . . .

می‌تازیم در شب و در جاده . . . 

گرمای آتش نفسش بر صورتم . . . 

بی انتها و تاریک . . . 

کوله باری خالی از زندگی . . . 

آسمان و پهناور . . . 

مقصدی نامعلوم . . . 

ستاره و سوسوها . . .

روحی سرگردان . . .

در جاده ای در شب و زیر سوسو ستاره ها . . .

میروم سوار بر اسبی سیاه . . . 

 

 

The JokeR

 

[ یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 1 ] [ The JokeR ] [ ]
آرزو

قشنگ ترین آرزوی این دنیا واس من خواستن و داشتنشه.♥

هرلحظه حس میکنم انگار ی چیزی باید کنارم باشه و نیست انگار ی

چیزی وگم کردم....

ادامه مطلب

[ سه شنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 10 ] [ The JokeR ] [ ]
آتش 🔥 . . .

قلبم آتشکده . . .

و عشق تو آتش 🔥 درونش . . .

هوای دل مانند شب کویر . . .

تاریک و سرد و پر ستاره . . .

و آتشکده ای در اعماق تاریکی کویر . . . 

 

 

The JokeR

[ دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 13 ] [ The JokeR ] [ ]
دلتنگی . . .

 

دلم پر میکشد برایت 🌹 برای آغوش ماه 🌙 

[ پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 17 ] [ The JokeR ] [ ]

 

دلم نسیمی میخواهد از جنس چشمان

                               تو

برچسب ها: ماه🌙نوشت
[ پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 15 ] [ The JokeR ] [ ]
به راستی شده است؟

غرق در رویایی شیرین هستم

معلق در میان جایی که زیباترین جای این جهان و کهکشان است...و سوار برتاب.

                                        به راستی شده است؟

غرق در رویایی شوید که در آن"نرسیدن"است؟

غرق در رویایی که در آن"نشدن ها"وجود دارد...؟

اما همچنان هر هرثانیه و هر لحظه این رویا برایتان قوی تر وقوی تر شود؟؟؟؟؟

اما برای ماه🌙شده....

ماه🌙در رویایی است که در این رویا زندگی میکند

رویایی ک میداند"نشدن ها"در آن وجود دارد

و چننننننگ میزنند به قللللللللللب و درُوووووون ماه🌙

اما ماه🌙قراراست

تا ابد

این رویا را در درونش نگه دارد.

به راستی شده است؟

کسی بیاید،ک به یک باره شما را از این رو به آن را کند؟؟؟

   برای ماه🌙شده...        

ماهی🌙که حتی سلام کردنش هایش برروی منطقش بود

الان چنان رشد کرده که میداند

گاهی برای آنانی که دوستشان دارد منطق جایی ندارد.

ماهی🌙بداخلاق بدعنق و پر از اشتباه

چنان رشد کرده هر ثانیه و هرلحظه در حال یاد گرفتن از اوست.

به راستی شده است؟

کسی بیاید که شما او را لحظاتی هم ناراحت کنید وهم دلگیر

و اوهم ناراحت و دلگیر بشود...

اما وقتی از او میپرسی،آیا تو هنوز مرا دوست داری؟

او بگوید بیشتر از هر لحظه و هر ثانیه تو را دوست دارم....

این ها همه برای ماه🌙شده

در آن جهااااااان زیبااااا و غیر قابل وصف

سوااار بر تاب هستند

سکوووووووت فضا را گرفته...

او سرش را برروی سر ماه🌙گذاشته

با هر تکان تاب یک خاطره و یک اتفاق برای ماه🌙تداعی میشود...

و یک حس به ماه🌙وارد میشود.

گاهی حس خوش و شیرین=)

و گاهی حس تلخ و دردناک=(

حتی تا جایی ک ماه🌙لحظاتی پر از دررررد میشود

سررررررررد میشود 

رنگش میپرد

نفسش میگیرد

دست هایش بی جان میشود

و در لحظه ای که در حال پرت شدن است 

با خود  فکر میکند و میگوید

تحمل کن او ناخوش است

او در این جهان فقط تورا دارد......او در این دنیا فقط تورا میخواهد...

تو باید مراقب او باشی

پس درد بکش صبور باش طناب تاب را مححححکم بگیر

تا پرت نشوین........

یادت که نرفته شما قرار است به درستی با این جهااااااان بجنگید پرت شدن راه درست جنگیدن نیییییست.

 

به راستی او کیست؟

او کیست که تمام زندگی ماه🌙را عوض کرده؟

اصلا بگذارید جوری دیگر بگویم 

او کیست که خود خود زندگی ماه🌙شده است؟؟

او کیست که چیزی ب نام 

"امید"

در درون ماه🌙گذاشته 

که ماه🌙نمیتواند رویاهای شیرینش را رها کند 

با اینکه هردو میدانند"نمیشود"اما امید دارند.

آیا او یک فرشته است که بر زمین آمده؟؟؟؟

نه                                             

                                  نه                                         

   نه

ماه🌙با صدایی بلند و پراز فریااااااااااااد و میگوید

او

یک 

انسان است

او یک مرد است

او هم اکنون قلب من است

برچسب ها: ماه🌙نوشت
[ دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 23 ] [ The JokeR ] [ ]
آرومیم

عین ی بمب هستم بمبی که میخواد منفجر بشه و داااااااااااااد بزنه ببینید چقدررررر من آروومم،حس معلق بودن دارم،عجیب آرومم عجیباااااااا......

با اینک هم من هم جوکر خیلی غصه و غم داریم خیلی خیلیییی زیااااد،اما هردومون امروز خیلی خیلییی آرومیم،امروز و دیشب شدیداااااا کنار خودم حسش میکردم.

داریم میجنگیم ک هیچی نتونه این حس آروم بودنو ازمون بگیره.

وااای چ آرامشی داریم هردومون،خیلی عجیب خیلی اما قشنگه  مگ ن قلبم؟؟؟؟

میخوام ی کاری کنم،جوکر؟؟میش توصیف این حالمونو تو بنویسیش؟تو قشنگ تراز من مینویسیش...

بهترینم دوست دارم

[ شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 21 ] [ The JokeR ] [ ]
چقدر همه چیز با همدیگه خوبه . . . 

داشتم همین الان پست پاییز . . . ما . . . آرزو . . . دقیق وباعشق میخوندم.....

رسیدم ب این ی تیکش

چقدر همه چیز با همدیگه خوبه . . . 

از گوشه ی چشمام فقط داره اشک میاد با خوندنش......

اره قلب ماه🌙همه چیز با هم دیگ خوبه..... 

هرچیزی تو این دنیا با تو خوبه برای من.............. 

نمیتونم تایپ کنم اشکام اجازه نمیدن.

فقط جوکرم میدونه من الان دقیقااا چمه...... :(

[ پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 18 ] [ The JokeR ] [ ]
حس حسادت...شب رویایی...

امروز کلا جوکرم حس و حال عجیبی داشت بهش گفتم جوکر چیه؟ دلتنگی،ناراحتی،لج داری؟گف هر سه ب علاوه مرحله ی بعد حسودی😍

الهی من فداشبشم بهش گفتم دوستم اومده خونمون شبم میخواد بخوابه گف خوش بگذره بهتون ولی من فهمیدم توخودش رف خیلی، خواستم اذیتش کنم فقط،وگرن من هر لحظه و هر ثانیه ی ک پیش بیاد دوست دارم صدای خوشگلشو بشنوم.

دیشب چ شب خوبی بود بغل عزیزدلللم بودم کلی باهم حرف زدیم کلی زندگی کردیم😍🌃ثانیه ب ثانیش ب قشنگی گذشت برام😍

نمیدونید چقدرررر غیرتشو دوست دارم.

دیشب بهش گفتم تو واقعاااا ی مردی،جوکر من ی مرد واقعیه عزیزدلمه.

وای صدای مردونه ی خووشگلشو وقتی کلفت تر میکنه و عصبی طور میش روم غیرتی هم از کار اشتباهم ناراحت میشم هم اون لحظه دلم براش ضعف میره....

دیونشم اصن❤

وقتی ب آسمون نگاه میکنم کلا جوکرمو توش میبینم صورت خوشگلشو تصور میکنم لبخند میزنم بعد دستای گرمشو میگیرمو آروم میشم.

قلبم میتپه هر لحظه براش هر ثانیه بیشتر و بیشتر❤...❤...❤

 

[ پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 18 ] [ The JokeR ] [ ]
پاییز . . . ما . . . آرزو . . .

جوکر: فکر کن

 

پاییزه خب ؟

 

 

 

ماه 🌙: خب

 

جوکر: تو بیرون

 

همه برگای زرد و نارنجی ریخته زمین

 

2تایی باهم شال و کلاه کردیم

 

زدیم بیرون

 

هوا باد سوز دار می وزه 

 

 

 

ماه 🌙: چ قشنگ

 

 

 

جوکر: دست تو دست هم قدم میزنیم

 

 

 

ماه 🌙: خیلی خوبه

 

خب ؟

 

 

 

جوکر: بعد میریم یه کافه

 

 

 

ماه 🌙: کافه دوست

 

 

 

جوکر: که یه شیشه بزرگ داشته باشه به بیرون

 

دیده بشه بیرون

 

 

 

ماه 🌙: اره

 

 

 

جوکر: میشینیم رو یه میز 2نفره دنج

 

اووم گرمه داخله کافه خوبه

 

 

 

ماه 🌙:  به گرمای احساسمون . . . 

 

 

 

جوکر :شال و کلاهمونو در میاریم و میشینیم

 

 

 

ماه 🌙: اخی چ قشنگ

 

 

 

جوکر: بعد قهوه سفارش میدیم

 

میشینیم دستتو میزاری رو میز (سمت بیرون رو نگاه می‌کنی )

 

 

 

ماه 🌙:  با کیک(با لبخند شیکمویی) 

 

 

 

جوکر: آره کیک شکلاتی :دی

 

 

 

ماه 🌙: قبول

 

 

 

جوکر :منم یهو دستمو میزارم رو دستت (چشمات غرق در آرامش میشن)

 

 

 

ماه 🌙: دستات گرمن. . .

 

 

 

جوکر: البته پای سیب هم دوست دارم به اضافه کیک دارچینی

 

به شرطی که گرم باشن و تازه(تو چشماش غرق میشم) 

 

 

 

ماه 🌙: باش بازم قبول(لبخند) 

 

 

 

جوکر: بعدش

 

یه دفتر در میارم از کیفم خب ؟

 

 

 

ماه 🌙: خب

 

 

 

جوکر : شروع میکنم به نقاشی کشیدن و نوشتن توش بعد میدم بهت توام شروع میکنی نقاشی کشیدن و نوشتن تو هر نقطش

 

بعد یهو

 

 

 

ماه 🌙: خب

 

 

 

جوکر : صدای اون بارون درشت های که کم کم میاد میخوره به شیشه

 

میادش و تو یهو دستم میگیری و فشار میدی تو دستات . . . 

 

 

 

بوی نم و خاک بلند میشه . . .

 

بوی نم و خاک به اضافه اون صدای منحصر بفردت که آروم زمزمه می‌کنی که چقدر بارون و دوست داری چقدر همه چیز با همدیگه خوبه . . . 

 

 

 

خیلی خوبه

 

 

 

ماه 🌙: واای من غش😍😍😍😍😍دورت بگردم

 

 

 

جوکر : بوی نم و خاک و عطر قهوه و گرمای وجودت و گرمی دستات و عطر وجودت . . .

 

 

 

ماه 🌙: ای جووونم

 

 

 

جوکر: بوی کاغذ دفترمون

 

اوووممم . . .

 

ماه 🌙: وااای جوکر 

 

خیلی رویاییه

 

تو کجای قلبم ریشه کردی ک انقدر دیونتم

 

 

جوکر : من دیونه همچین زندگی ام  . . . همیشه آرزوم بودش . . . جزو آرزو هایی بود که دفنش کرده بودم . . . و تو زنده اش کردی . . .

 

 

 

ماه 🌙: ای جوونم . . . ولی حالا دیگه تو رویامون هردومون باهم همیشه زندگیش خواهیم کرد . . . 

 

 

 

The JokeR + ماه 🌙

[ پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 14 ] [ The JokeR ] [ ]
سکوت حرف...

حالم خوش نیست اصلا

درونم ب ی سکوت عجیبی منو حکم داده،ن از اون سکوتایی ک حرف نمیزنم و چیزی نمیگمااا ن،از اونا ک میگم گند زدی گند..تو محکومی ب این سکوت...

ادامه مطلب

[ چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 10 ] [ The JokeR ] [ ]
♡__♡

خیلی کلافم خیلییییی آروم و قرار نداررررم  ...

میدونی،عشق قشنگم  وقتی ناراحته وقتی اخم میکنه دلم آروم قرار نداره دیگ...امروز کلا کلافمممممممممم بودم دلش میاد اخ؟؟؟؟؟--->(امروز نوشت:تقصیر خودم بوود تمامش پس باید بگم من چطور دلم اومد ک انقدر ناراحتش کنم.....)

دلم پر میزنه براش خیلی زیاد......

دلم واس چشماش تنگه،دلم واس صدای مردونش تنگه.....وقتی صداشو میشنوم ی خیال راحتی میاد سراغم،انگار میخوام سردنیا داد بزنم این صدای مرد منه میشنویییییید....

بارون داره میزنه تو این بارون جای ما دوتا خالیه،دنیا زیرپاهای ماااا مگ ن عزیزم؟؟؟؟

دورچشمای خوشگلش بگردم😍

دلم لک زده براش

من طاقت ندارم حال بدشو ببینم قلبم درد میکنه خیلی:(

تمام ووووجوووودم برای روزی ک ببینمت آماده میکنم حتی تصورشم برام قشنگه و آرامش بخش.

دوست دارم

پ.ن:پست مال دیشب بود امروز تاییدش زدم

[ چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 10 ] [ The JokeR ] [ ]
؛)

واقعا گیج میزنم . . . 

یه گیجی پر از سکوت . . . 

دوست دارم فقط چرت و پرت بنویسم و ساکت بمونم . . . 

 

The JokeR

[ سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 14 ] [ The JokeR ] [ ]
امروز اصلا روز خوبی نیست . . .

امروز واقعا اصلا روز خوبی نیست . . . 

از همه طرف بارید برام . . . 

شاهد غم انگیز ترین مسئله زندگیم نسبت به انسان شدم . . .

که یه انسان تا کجا می‌تونه پیش بره و چه بلاهایی سر خودش بیاره . . .

چقدر به قلبم فشار اومد. . .

به ماه 🌙هم گفتم امروز اصلا روز خوبی نیست ولی خب ذهنش درگیر فداش شم من . . . 

چقدر سکوت دارم . . .

چقدر بهم ریختم . . .  انقدر که تو عمیق ترین جای وجودم دارم خودمو دفن میکنم . . . آخه چرا میتونم عمق آدمها رو ببینم . . . 

چرا انقدر عذاب دیدنشو بکشم . . . 

نکته خنده دارشم اینه که با همه این فشار ها باید به بهترین شکل ممکن روزمرگیم و کارمو با لبخند انجام بدم :) چه پارادوکسی . . . 

 

The JokeR

 

[ سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 13 ] [ The JokeR ] [ ]
ماه 🌙

ماه 🌙: دلم اسیرته . . . 

جوکر : بهش خیره شدم فقط . . . انقدر یهویی گفتش . . . قلبم تندتر زد . . . چقدر شیرین . . .چقدر دردناک . . . تو همچین شرایطی . . . شیرینیشو تو دهنم حسش کردم . . . 

ماه 🌙: بریم زیر بارون . . . 

جوکر : دستتو میگیرم میریم قدم میزنیم زیر بارون . . .

ماه 🌙: بیا انقدر قدم بزنیم با همدیگه و دست تو دست هم تا برسیم به ماه 🌒 . . . 

جوکر : باشه میریم به ماه 🌒 و اونجا یه خونه باهم روی ماه 🌒 می سازیم . . . 

[ سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 0 ] [ The JokeR ] [ ]
خود خود قلبم

داره باورن میاد،رفتم زیر بارون چشمامو بستم لبخند زدم اما بغض عجیبی تو گلوم بود و با تمام وجودم حس کردم کنارمه😗وخوشحالیم و داریم میخندیم.

کاش کنارم بود چقدر کیف میداد....

با تمام وجودم حسش میکنم،امروز ی تصمیمی گرفتم البته قبلاهم گرفته بودم این تصمیمو اما جدی تر،اینک بجنگم ب هرقیمتی ک شده برا یک بارم ک شده حتی ی لحظه برم ببینمش.

کسی رو ک تمام وجودش مال خودمه اما ی روزی قرار کس دیگ ای شریک زندگیش بشه،انقدر میجنگم ک حتی برای یک بار هم ک شده تموم وجود زندگیمو بهترین اتفاق زندگیمو ببینم ااااااااااااخخخخخ مال خودمهههههههه😢😢😢

بغض دار خفم میکنه...

کاش همیش.....

میدونم حالت خیلی بد همرو میدونم ببخش واقعااا ببخش😔شرمندم،خودمم دارم عذاب میکشم.... :(چیکار کردم من😢

خیلی دوست داااارررررم خیلی کاش پیشم بودی بغلتو میخوام😢

تو چشمام نگاه کن،تووووو خب،تو قلبمی :)جات همیش تو قلبمه اخ میدونی چرا؟چون تو خود خود قلبمی.. پسس کسی ک قلب نداشته باشه چی میش؟؟ میمیره.........

 

 

[ دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 18 ] [ The JokeR ] [ ]
آخرین مطالب
صفحات وب