اقیانوس درون . . .

قدم زنان در پستوی ذهنم به دور از هر غم و مشکل و ناراحتی می روم . . . 

می خواهم پرواز کنم . . . اما نه در آسمان . . .

بلکه مانند ماری عظیم الجسه در اقیانوسی پهناور و طوفانی . . .

از درون اعماق به بیرون سر باز زنم . . .

ویران کنم هر آنچه که ساختم و وجود دارد . . . 

این طوفان و تلاطم ذهنی من . . . 

در عمیق ترین نقطه های تاریک وجودم در طغیان هستند . . . 

و من در پوسته خارجی خود به نام انسان در حال قدم زدن بر روی زمینی خشک و خاکی هستم . . . 

پوسته ای متکبر و قدرت طلب، پوسته ای فنا پذیر و فراموشکار . . .

آری من در درونم خشم مهربانی زیبایی و تاریکی را دارا هستم . . . 

می خواهم پرواز کنم بر فراز اقیانوس های تاریک و طوفانی . . .

سر و دم غول آسای خویش را بکوبم بر کشتی های بزرگی که در حال عبور هستند . . .

بشکافم ناوهای جنگی عظیم الجثه را با تک ضرب دم خویش . . . 

و در تمامی اقیانوس تاریک درونم پرواز کنم . . .

به سمت عمیق ترین قسمت های درونم شیرجه بزنم . . .

آنجا که موجوداتی در اعماق تاریکی می خزند و پرواز میکنند . . . 

با صداهایی سوسو مانند و نفس هایی آتشین . . . 

در عمیق ترین قسمت های وجودم در زیر اقیانوس های درونم . . .

و ناگهان با تمام قدرت و درد ها و زخم ها به سمت سطح اقیانوس به حرکت در آیم . . . 

و روزی سر باز خواهم زد و از پوسته خارجی خارج خواهم شد و این من متکبر را نابود خواهم ساخت . . . 

و بعد از آن من به سمت درون اقیانوس متلاطم و طوفانی خودم غرق خواهم شد . . . 

در جایی که زیر صخره های آن نوری وجود ندارد آرام خواهم گرفت . . .

جایی که از آن آمده ام . . . 

و در انتها در آغازم پایان خواهم یافتم . . .

 

 

The JokeR

 

[ دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ ] [ 1 ] [ The JokeR ] [ ]
آخرین مطالب