....Growing Up
جالبیش به اینه که به وضوح می بینمش....

احساسش می کنم.... و داره اتفاق می افته....

البته هنوز یه سری مسائل هست که باید درست کنم....

اما با تصوری که داشتم ازش خیلی نزدیکه....

منتظرش بودم اما فکر نمی کردم به این زودی اتفاق بیوفته....

اتفاقش هم مثل آتیش زدن یه مخزن سوخت...اول آتیش گرفتن...بعد یه انفجار سنگین...و سوختن به مدت طولانی....

اما با وجود عذابش ارزشش رو داشت....



از خاک بیرون زدم...اولین نگاهم به آسمان افتاد...عاشقش شدم....

خورشید دستم را گرفت...باران از آب سیرابم کرد....

ابر پرواز را یادم داد...برف و سرمایش دست یکدیگر گرفتن را به من آموخت....

رودخانه جاری و پاک بودن را....

و من رشد کرده ام....


The JOkeR

[ چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 0 ] [ The JokeR ] [ ]
آخرین مطالب