چرا ؟
چرا دستام می لرزه ؟  چرا گونه هام خیسه ؟  چرا قلبم دیگه نمی تپه ؟  اینجا کجاست ؟  چرا اینقدر اشناست ؟  چه هوای خوبی داره . اها شناختم اینجا جهنمه . جای که من ازش امدم . چه جالب ؟ ولی سوال اینجاست که چرا دوباره برگشتم ؟ با این حال دوسش دارم .

چرا دیگه کسی رو دوست ندارم ؟ چرا از عشقم دورم ؟ چرا عاشقم ؟ چرا موجودی به نام انسانم ؟  چرا مرگ رو می خوام ؟  چرا مرگ نمی یاد سراغم ؟  چرا تنها و وفادارترین دوستم تنهای هستش ؟ چرا ارامش رو نمی شناسم ؟  چرا زندگی رو دوست ندارم ؟

چرا دستام هنوز می لرزه ؟  چرا دیگه گونه هام خیس نیست ؟ همش یه خواب بود ای کاش خواب نبود و من واقعا تو جهنم بودم

این همه چرا ولی همش بی جواب - این همه زندگی ولی همش مرگ - این همه شادی ولی همش غم - این همه ادم ولی همش گرگ - این همه مهربونی ولی همش سردی - این همه خوبی  ولی همش ......... همش چی ؟ خودمم نمی دونم

از بچگی یاد گرفتم فقط خوبی و مهربونی و محبت کنم ولی هیچوقت از کسی انتظار نداشته باشم - انتظار نداشته باشم که کسی بهم مهربونی کنه - محبت کنه - خوبی کنه - تو اغوش خودش بگیره - یاد گرفتم این انتظار ها رو از کسی نداشته باشم

و خیلی چیزهای دیگه مثل این ها رو یاد گرفتم -  راستی یادم نبود معلممو بهتون معرفی کنم - اسم معلمم که خیلی چیزها رو از بچگی بهم یاد داده -زندگی- هستش

[ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶ ] [ 19 ] [ The JokeR ] [ ]
زبان سکوت
 

 يک ساعت تمام ، بدون آنکه يک کلام حرف بزنم به رويش نگاه کردم
 فرياد کشيد : آخر خفه شدم ! چرا حرف نمي زني ؟
 گفتم : نشنيدي ؟ .... برو

[ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶ ] [ 0 ] [ The JokeR ] [ ]
گل سرخ و گل زرد
 
گل سرخي به او دادم ، گل زردي به من داد
 براي يک لحظه ناتمام ، قلبم از تپش افتاد
 با تعجب پرسيدم : مگر از من متنفري ؟
 گفت : نه باور کن ،نه ! ولي چون تو را واقعا دوست دارم ، نمي خواهم
پس از آنکه کام از من گرفتي ، براي پيدا کردن گل زرد ، زحمتي
به خود هموار کني
[ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶ ] [ 0 ] [ The JokeR ] [ ]
هست و نيست

 از باده ي نيست سر خوشم ، سرخوش و مست
 بيزارم و دلشکسته ،‌ازهر چه که هست
 من هست به نيست دادم ، افسوس که نيست
 در حسرت هست پشت من پک شکست
[ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶ ] [ 0 ] [ The JokeR ] [ ]
پريشاني
 

 از بس کف دست بر جبين کوبيدم
 تا بگذر ازس رم ، پريشاني من
 نقش کف دست ! محو شد ، ريخت به هم
 شد چين و شکن ، به روي پيشاني من

[ شنبه ۳ شهریور ۱۳۸۶ ] [ 0 ] [ The JokeR ] [ ]
آخرین مطالب