mama said

matharam,kheili khob behem yad dade body
vaghty javon bodam behem gofty:
pesaram,zendegiye to mesle ye ketabe baz mimone
ba ghabl az inke be akhar khob nareside.....on ketab ro naband
on shamhai ke az hame roshantarand.....az hame zodtar az bein miravand
in chizai bod ke matharam behem goft
ghalbe ye pesar motalegh  be mathareshe
am matharam....man bayad rahe khodam ro peyda konam
bezar ghalbamo pas begiram
bezar ta pesaret bozorg beshe
mathare azizam,bezar ke ghalbamo azat pas begiram
bezar ke ghalbe man arom beshe
are....bezar ghalbam arom begire
yaghi,name khanevadegiye jadide mane
khone vahshi gary dar ragam jaryan dare
tanabe dar dore gardanam
hamash bekhatere on kariye ke kardam va asaresh hanoz baghiye
khone ro to bachegy tark kardam
vali harchizi ke behem gofte bodand dorogh bod
hich vaght azat taghazaye bakhshesh nakardam
ama harchizi ke gofte shod etefagh oftad
(to hamishe vase man behtarin body)
hichvaght neshon nadadam ke delam vasat tang shode
hich vaght ham behet chizi nadadam
ama to be man jaye khalit ro dady ke man ghame o dardash ro ba khodam be gor khaham bord
mathare azizam,man daram barmigardam khone
man on chizi nashodam ke to arezo dashty besham
eshghe ye mathar be pesaresh ro hame mishnasand
behem komak kon ke bemonam
man tamame eshghat ro azat gereftam va harome khodam kardam
va tamame chizai ke behem yad dady
mathar man be aghoshe garmet niyaz dashtam ke be man khoshamad bege
vali....ye sange ghabre sard tanha chizi bod ke didam.....
bezar ghalbamo azat pas begiram
matharam bezar ghalbamo azat pas begiram
to hichvaght ghalbam ro behem pas nadady
pas bezar ke ghalbam pishe to khamosh beshe va bemire
hichvaght neshon nadadam ke cheghadr doset daram
hichvaght ham chizi behet nadadam
ama to be man jaye khalit ro dady ke man ghamo dardash ro hichvaght faramosh nemikonam....
pas bezar ghalbam vase hamishe pishe khodet bemone....

[ شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۵ ] [ 3 ] [ The JokeR ] [ ]
kids

bachegiyam alami dareha behtarin dorane zendegiye adamast hamishe shado khandanan hich vaght narahat nistan age ham beshan sari dobare shad mishan az kasy ham kine be dek nemigiran va age ham begiran sari pak mishe maniye nefrato nemidonan behtarin mojode zamin hastan vo0o0oro0o0ojakam hastan

[ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۸۵ ] [ 18 ] [ The JokeR ] [ ]
God always with us

khodavand ra do0o0ost daram chon bandehayash ra do0o0ost darad.ora do0o0ost daram chon dar badtarin va tanhatarin mogheha miyad be omaket.God always with us rasty ye chize dige ye do0oste khob ino behem yad dad ke to sakhtarin mogheha ke hata ham khodet nemito0oni kary anjam bedy va on kar ro doshet kheili sangini mikone mito0oni ba komake khoda on baro sabok merc do0o0ost jo0o0o0onam

rasty axe khodameha

[ دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۵ ] [ 0 ] [ The JokeR ] [ ]
Love&Die&Life

eshgh.marg.zendegi 3mehvare asliye zendegi ke 1ki bedone on 2ta dige kamel nist.kheili jalebe na ? masalan eshgh bedone zendegy va marg tarifi nadare va ya hatta marg bedone eshgh va zendegy tarifi nadare .vaghan donyaye jalebiye mage na ? in tasvir mitone ino sabet kone kenare marg eshgho zendegy hast

[ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۵ ] [ 23 ] [ The JokeR ] [ ]
america history X

ma do0ostim na doshman     jayez nist ke doshman bashim
agar che hayjanat bar ma ghaleb mishavand
jayez nist ke rismane mohabat ra ghat konim
navaye jadoiye khaterat an hengami ke 2bare navakhte shavand
fozoni migirand va be fereshtegane zaty va nik sereshte ma tabdil mishavand

[ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۵ ] [ 18 ] [ The JokeR ] [ ]
پاييز روي ديوار روبرو
داشتم توی وب میگشتم که این مطلب رو پیدا کردم خیلی خوشم امد گذاشتم انجا.

وقتي يکي اينجوري يه پله ميره بالاتر و از اون بالا به گذشت زمان نگاه ميکنه، ياد قديما ميافتم. و بعدشم آينده. نه خيلي قديم. همين چند وقت پيش. و نه خيلي آينده. مثلا همين فردا.

بعدش فلج ميشم. از گردن به پايين. يهو دلم ميخواد يه جاي ديگه باشم. کجاش مهم نيست. يا تو يه زمان ديگه. کي اش هم مهم نيست. اسمشو گذاشتم کرم فرار از لحظه. وقتي جويدن رو شروع ميکنه تمام وجودم از کار ميافته. عين مرده نفس کش، ذل ميزنم به ديوار روبرو که ديگه ترکي روش نمونده که بالا و پايين و آغاز و انتهاشو صدبار زير رو رو نکرده باشم. آره!  ديوارم ديواراي قديم. اين يکي رو موافقم. زير بار رفتن، همت مردونه ميخواد. اونم واسه سي چهل سال. 

نميخواستم اينا رو بهت بگم. ترسيدم فکر کني عاشقتم. کي بود ميگفت با هر کي درد و دل ميکني يعني عاشقشي؟ حالا تو فکر کن اسمش مثلا خاطره است. واسه خاطره تعريف کردن که عشق لازم نيست. هست؟

ميدوني؟ چند وقته زود غروب ميشه. اين چند روز آخر که از صبح غروبه. خنده ام ميگيره. ميدوني چرا؟ ... واسه اينکه تنهايي ام نکشيدم که عين آدماي غمگين بگم تنهايي عالمي داره.

شاخه بالاي اون ترک سمت راستي تو اين چند روز يه خورده پيشرفت کرده. من فکر ميکردم به سمت بالا کج شه. اما به سمت پايين چرخيده. خيلي چيزا هست که اونجوري که من پيش بيني ميکردم نشده. اينم رو بقيه.

بعضي وقتا ماسک چيز خوبيه. ميذاري رو صورتت و ديگه لازم نيست فکر کني. ميتوني مثل آدماي دنيا ديده سرتو تکون بدي و بگي: اي روزگار!‌ ماسکو که بزني خودش مي بردت. خودش به جات حرف ميزنه. به جات کار ميکنه، خلاصه ميشه پشت ماسک چشماتو ببندي و يه چرت راحت بخوابي. فکر ميکني چه ماسکي الان بيشتر به من مياد؟ يه روشنفکر درونگرا؟ يا يه بيزينس من اکتيو؟ يه شکست خورده دپرس، يا يه برنده خوشحال؟ يه بچه مايه دار ناراضي؟ يا يه کارمند اميدوار؟ يه بچه پرروي دختر باز، يا يه عاشق پيشه زن ترس؟ 

غير از اينا يه چيزاي ديگه هم بود که ميخواستم بهت بگم. پوزخند نزن!‌ هنوز پشيمون نشدم.‌ چند روز پيش عين زناي حامله قديم، هوس خاک کردم. انگشتمو کردم زير اون ترک بزرگه که از همه عميق تره. از گوشت و پوست رد کردم و فرو کردم تو قلب ديوار. يه تيکه کاهگل کندم. گذاشتم رو زبونم. خيلي چسبيد. فکر کن! طعم چاي سرد و سيگار و بغض رو که چشيده بودي لابد. بهش طعم خاک مونده رم اضافه کن. قلب ديوار اما يخ يخ بود. درست عين قلب خودم.

با کلمات خوب بازي ميکنم؟ گفتم که اگه کسي عاشق بشه تقصير حماقت خودشه.  البته يه کمش هم تقصير ماسک من بود: عاشق پيشه خوش آتيه. خوراک دختر بچه هاي تو کف شوهره. سوت ثانيه طرفو عاشق ميکنه. نگفتي حالا چه ماسکي بزنم؟

ميتونم فکر کنم اون ترک راستيه مرده و اون ترک چپيه زن. به اين درد ميخوره که اونجا که به هم ميرسن ميشه بچه. خيلي رمانتيکه. نه؟ ببين چه ترک نازيه! هنوز نازک و ظريفه. طفلک وقتي بزرگ شه حتما ميپرسه من چه گناهي کرده بودم که ترک به دنيا اومدم. نميشد پدر و مادرم مثلا دوتا شکلات بودن يا دوتا کامپيوتر. خوب شد که اينا خيالاته وگرنه چه جوابي ميخواستم بهش بدم.

فکر ميکني بهار که بشه اين ترکها چه شکلي ميشن؟‌ اگه برگ در بياره،‌ شاخ و برگش مياد جلوي پنجره رو ميگيره. اما عيب نداره. بيرون که خبري نيست. بهارم خيلي وقته که هر سال مياد. اگرم نياد خيالي نيست. شنيدم يه کسايي هستن که شبا ميان عکس يه برگ سبز روي ديوار نقاشي مي کنن.     

خوب شد باهات درد و دل نکردم. نه فقط به خاطر اينکه فکر نکني عاشقتم. خاطره يه خوبي بزرگش اينه که حتي بدش هم بعد از يه مدت خوب ميشه. وقتي خاطره ميگي همه حرفا خوبه. اما درد و دل که ميکني همه اش حرف از گله و شکايته.

ديگه بهتره چيزي نگم. آخه يواش يواش دارم يه چيزايي مي بينم که اگه بگم باور نميکني. آخه قلب ديوار، همونجا که يه تيکه ازش کندم و گاز زدم انگار خيس شده. يه چيزي داره ازش ميچکه. يه چيزي تو مايه اشک يا خون يا اشک و خون با هم. با کلمات خوب بازي ميکنم؟  اين که خوبه. اگه بگم صداي گريه اشم ميشنوم که ديگه هيچ چي! 

نگفتي چه ماسکي بيشتر بهم مياد؟!
 

[ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۵ ] [ 18 ] [ The JokeR ] [ ]
آخرین مطالب